سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  21 قرن انتظار ...

چهارشنبه 92/4/5 9:0 ع
 

بسم الله
قرن 21 !
یعنی بیش از دوهزار و یکصد سال از تمدن انسانی بر روی کره خاکی می گذرد، روزگار حجر و جاهلیت بشر سپری شده، روزگار اعدام گالیله ها و و زندگی در غار به تاریخ پیوسته،امروز عصر شکوفایی تمدن بشری است.
روزگار ارتباطات و پیشرفت ، عصر سفر به کرات و تکنولوژی! 
فریاد آزادی و آزادیخواهی شعار هر سیاستمدار روشنفکر این قرن است.
امروز روزگار دنیای بدون مرز است، زندگی در آزادی  و آسایش و راحتی.
روزگار جنگهای مغل و عثمانی گذشت، امروز روزگار صلح و دوستی است.
نمونه هایی از زندگی در قرن 21 ، عصر تمدن و روشنفرکی را ببینیم ... 
نمونه اول               نمونه دوم

بعد از 21 قرن زندگی هنوز در روز اول شروع تمدن بشریت درجا می زنیم، هنوز اسیر و گرفتار خون هابیل هستیم ، هنوز در آتش نفس سرکش قابیل می سوزیم. 

هنوز فرزندان هابیل گرفتار و اسیر نفس قابیل اند.
هنوز هابیلیان مظلوم و قابیلیان در قله های رفیع ظلم پرچم سرافرازی بلند می کنند.
هنوز هابیلیان شعار استقامت می دهند و در انتظار منجی می سوزند و در خون خود می غلتند.
هنوز قابیلیان نعره های شیطانی خویش را در تسکین نفس سرکش بر سر هابیلیان فرود می آورند.
...
خدای هابیل و قابیل وعده داه است زمین میراث صالحان خواهد بود.
و هابیلیان در انتظار منجی و میراث خویش تحقق وعده خدای تبارک هر روز و هرشب ، یا در هر لحظه در انتظار ظهورت با خون خود وضوی صبر و استقامت می گیرند...  
بعد از 21 قرن انتظار منتقم هابیل و هابیلیان خواهد آمد ...


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


  عفو صاحب الزمان

شنبه 92/4/1 9:0 ع
 
بسم الله 
به مناسبت اعیاد فرخنده شعبانیه

امام و حجت خدا حضرت صاحب الزمان (سلام الله علیه) با عفو و تخفیف مجازات تعدادی از گناهکاران، روسیاهان و اسیران موافقت کردند 
امام و حجت خدا حضرت صاحب الزمان (سلام الله علیه) با درخواست عفو مجازات جمع کثیری از گناهکاران، روسیاهان و اسیران این دنیای مادی موافقت کردند.
عفو

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام مهدی (سلام الله علیه)، بمناسبت اعیاد فرخنده شعبانیه و در آستانه فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج)، امام و حجت خدا حضرت مهدی (سلام الله علیه) با درخواست عفو جمع کثیری از محکومان، گناهکاران، روسیاهان و اسیران این دنیای مادی، موافقت کردند.

رونوشت:  ...


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


 

دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


  سقوط کردم ...

یکشنبه 90/11/30 11:0 ع
 

 

یا ربّ
سالهای پیش از این چه مستانه سرودم...
در آسمان بی کرانه تنهایی خویش، تنهای تنها پرواز می کنم
واین آسمان آبی را با کسی شریک نخواهم شد
خوش نمی دارم بالهای پروازم به شاخ درختی بشکند 
....
اما از آن روز که پروازت بدیدم
یقین کردم بی تو پروازم معنایی نخواهد داشت 
وه که چه زیبا در سایه پروازت به پروازم کشیدی 
...
یاابن الحسن گدای محبت تو هستم 
و امروز می گویم :
بالهای پروازم شکسته شد
سقوط کردم! تا انتهای دره های سرد و تاریک دنیا، سقوط کردم
تنها و بی کس، با تاریکی ها خو کرده ام
گمانم نمی رفت که از آسمان آبی تو 
تا انتهای سیاهی دنیا، این چنین فرود آیم 
گاه که خاطره پروازت از نظر می گذرد
 آه سردم نغمه خوان  باران دیدگانم میشود
نیم نگاهی به سوی آسمانت میکنم
بالهای شکسته ام را نشانت میدهم
یک بار دیگر با نگاهت پروازم ده
در حسرت و شوق با تو پریدن ، نگذار که بمیرم...

  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم ؛

با صلوات بر محمد و آل محمد (صلّ الله علیه و آله) و با احترام محضر مبارک حجت خدا

از طرف : رقیه ، بنده رو سیاه و گناه کار

موضوع : گدایی

در  اوج ذلت و خاری  ، از صاحب و سرورم ، از او که هم پدر است و هم مادرم ، از او که حجت و جانشین خداست بر زمین ، از او که صاحب اختیار من است ؛ موارد ذیل را عاجزانه  و با تواضع و فروتنی ،  درخواست می نمایم .

امید است آن صاحب عصر و زمان  ما را از الطاف کریمانه خویش محروم نگرداند و در رسیدگی به موارد ذیل به سائل ننگرد و کرم نماید.

1.  دستانم را بگیرید و از گرداب گناه نجاتم بدهید .

2. دلم را با محبت و ولایت خویش لحظه به لحظه نورانی بفرمایید.

3. همسر شایسته و نیکویی که همراه زندگیم باشد و در کنار او از گرداب شهوات و گناه رهایی یابم و در کنارش به سعادت دنیا و آخرت برسم عنایت بفرمایید

4 .  دوستانی دارم که  برای انها   هم  موارد بالا  را مسئلت دارم .

5. پدرو مادرم را مورد لطف و احسان خویش قرار دهید و برایشان دعای خیر بفرمایید .

6. توفیق سربازی خالصانه ، مقام معظم رهبری را عنایت بفرمایید .

7.  برای  اقتدار و توفیقاتشان  هر چه بیشترشان دعا بفرمایید .

آنچه بدان محتاجم و نیازمند به کرم خویش برآورده بفرمایید .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


  پایان غربت شیعه خواهد آمد

پنج شنبه 90/4/23 11:0 ع
 

یا ربّ
با رحلت رسول خدا ، غربت و مظلومیت شیعه طلوع غمبارش را با دستان بسته آغاز کرد... 
شمشیری زهر آلود فرق نخستین و مظلومترین امام شیعه را بوسه زد در حالیکه اندک یاران وفادارش چاره ایی جز سکوت و صبر نداشتند .
چند روز بعد ، پیکر بیجان امام غریب شیعه تیر باران شد درحالیکه پیروانش جز سکوت و شکیبایی راه دیگری ندیدین. 
پس از اندی ، در اوج غربت و مظلومیت سر امام ما را از قفا بریدن و شیعیانش چه جانانه جان را فدا نمودند و آنان که ماندن راهی جز صبر و سکوت نیافتن.
شبانه ، امام پیر و کهنسال ما را با دستان بسته کشیدند و بردن ، با مظلومیت به شهادت رسانیدن و یارانش  صبر کردند و سوختن .
روزی که منتظر بودن تا امام را در سینه بفشارند ، پیکر بی جانی را از دارالاماره بیرون آوردن و گفتند : هذا امام الرافضیون !!! چه آتشی را در سینه حبس کردند ، و باز هم صبر ... 
پیکر امام جوان ما را سه روز و سه شب زیر آفتاب سوزان نگه داشتند تا سایه بانش بالهای پرندگان باشد .صبر و سکوت. 
و مکرر تکرار شد این داستان غربت شیعه و چه وسعتی یافت دریای صبر و سکوت شیعه .
کار که به اینجا رسید گویا صبر به پیشگاه  الله  بی قرار شد 
دستور غیبت صادر شد ... 
و اکنون 1400 سال از غیبت گذشته !! امام ما هنوز دستور ظهورندارد ! چرا ؟؟ 
و 1400 سال است که یارانت صبر میکنند و شکیبایی .گاه در میدان جنگ با دشمنانت پیروز می شوند و رستگار و گاه که از سنگر تقوی برون شدن، در میدان فتنه کشته شدند و خار.
روزگار غریبی گشته است! 
دخترانمان هراج بازارهای دید­های ناپاک و پسرانمان دخترنما !
غیرت و حیا چه واژه های غریبی گشته است !
پدرانی که از فرزان خویش در هراسند !! داستان کدامین فصل دین است ؟ 
همه داد عدالت میدهند و عدالت داد بی عدالتی! 
و چه غریب  و مظلوم گشته است دین خدا در میان جماعتی ...
اما این یک روی سکه است و قسمتی تلخ و سیاه از واقعیت موجود
یا بن الحسن سوگند به الله و به عزتش ! نخواهیم گذاشت داستان غربت پدرانت تکرار شود. 
صبر را می بوسیم و کنار می گذاریم و به همه مظلومیت و غربت شیعه پایان ابدی می دهیم. 
نخواهیم گذاشت  تار مویی از سرت ، تکان نا بجایی بخورد .
چونان زنان و مردان دست از جان شسته در مقابل نیزه و گلوله ها سینه هایمان را سپر هر بلایی خواهیم کرد .
یا بن الحسن چه جشنی ، چه شوری ، چه خوشی چشمانمان در نبودن اماممان سیلاب روان اشک است و سینه هایمان آتش فشان در حال انفجار. 
یابن الحسن نه تاب فراق تو داریم و نه توان دیدن فتنه های دگرسینه ها به درد آمده است از نگاه ها از زبانهایی که بیهود می چرخند تا کلامی زهر آلود را بر سینه دوستانت بنشانند که:
کجاست این آقای شما ؟!!!

مولای من ، سینه بی تاب میشود ، چشم به دیدن اشک مشتاق میشود ، و امید در سینه شعله میکشد که : 
او خواهد آمد ، اندکی صبر ...

یابن الحسن ، مولای ما !
نیم نگاهی به سینه پر از درد و اندوه یارانت کن.
به او که در میان دوستان ، دوستی نمی بیند و جز درب  صبر و شکیبایی درب دیگری نمی یابد.
عجل یا مولای



  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :

99/9
شوفاژ
شهادت هنر مردان خداست ...
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 10
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 9
پاسداری
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است8
شنبه / 9بهمن / 1361
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است7
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 6
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 5
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 4
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 3
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 2
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است
[همه عناوین(152)][عناوین آرشیوشده]