سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  همیشه شش ماه جلوتر بودم

سه شنبه 95/4/29 10:0 ع
 

بسم الله

 

ما هدفمان از عملیات، کشتار و انهدام دشمن نیست

نیروهای عراقی برای آینده‌ی انقلاب اسلامی عراق مفیدند

هدفش کشتار نبود

مواظب باشید اسرا اذیت نشوند 

همیشه شش ماه جلوتر بود

تفکرش ماندگار شد

ادامه مطلب...

  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


  9 بهمن/ چرت و پرت های من

جمعه 94/11/9 10:0 ع
 

او

سلام ... 


( به کی سلام میکنی؟ نمی دونم! )

فاصله بسیار است، بسیار

یکی می رود که شهید شود و از این دنیا خلاص بشود!

یکی می رود چون از دنیا سیر است

یکی می رود چون با زنش دعوا کرده

یکی می رود که مردم نگویند، تو که مدعی هستی چرا نرفتی؟

یکی می رود چون شهید که بشود حساب و کتاب قیامت ندارد

یکی می رود چون شهید که بشود ، مستقیم تا بهشت 

یکی می رود که نام گنده کند

یکی می رود که جان تقدیم کند

یکی می رود که یار تنها نماند

یکی می رود که از حرم دفاع کند

یکی می رود تا انتقام بگیرد

یکی می رود چون که عاشق و دلواپس خاندان حرم است

یکی می رود که مبادا علی تنها بماند

من چرا می روم؟

تو چرا رفتی ؟

اگر بودی، حتما باز هم آنجا بودی! نه برای این که صرفا به مقام رفیع شهادت نایل شوی! برای این که تاب نمی آوری بانوی حرم تنها بماند! حرم مدافع لازم دارد

9 بهمن نوش جانت !

                                                              ادامه مطلب...

  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


 

یاربّ

روز پاسدار گرامی

تغییر نامم از غلامحسین افشردی به حسن باقری
با عضویت در سپاه با نام مستعار «حسن باقری» معروف شدم، همواره بر جمع آوری اطلاعات از محیط و موقعیت دشمن و شرایط سیاسی و حتی شرایط روحی نیروهای دشمن به عنوان اهداف عمده و اصلی در خلال جنگ تأکید می کردم و می گفتم: «خود بحث اطلاعات هدف است بکوشید این را در ذهنتان جای دهید که اطلاعات هدف واسطه نیست بلکه خود هدف اصلی است و حتی دیگر این اطلاعات هیچ به درد نخورد، نخستین نکته ای که یک فرمانده در عملیات بدان نیاز دارد این است که از جوانب خودش اطلاع داشته باشد تا وضعیت کلی خود را ندانید نمی توانید اطلاعاتی جمع آوری کنید.»
آگاهی از نقاط قوت و ضعف دشمن را فراتر از تعداد تانکها و نفربرها می دانستم و تأکید می کنم:« ضعف و قوت دشمن داشتن تانکها نیست بلکه تأثیر فرهنگ ارتش روی افراد است که هنوز نتوانسته ایم برآورد کاملی از روحیه ارتش عراق داشته باشیم و بدانیم که چه زمان این ارتش از هم می پاشد.»

پی نوشت:  پاسدارم اما نه اونطوری که تو می خواهی ! پاسدارم اما پاسداری نمی کنم ! با همه این نقصهایی که دارم، سجده شکر می گذارم که سرباز سید علی هستم ...


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


  از او به او ...

پنج شنبه 90/1/18 11:0 ع
 

یاربّ 
سیاهی و تاریکی 
هیچ نبود

کـُـن فَیَکـُـون !

از روح خود دمید و من شدم ! 
اما گویا تقدیر بود که جدا شوم از خالق !
مرا برای سفری بس طولانی و شگفت آور و بسیار خطرناک محیا نمود 
گفتم : بی تو هلاک میشوم !
فرمود : به یادم باش 
... 
و سخن در این باب بسیار گذشت تا بدین جا که ... 
گفتم : بی تو هلاک میشوم !
فرمود : یاورانی از برای یاری ، همراهت خواهم نمود 
کتابش را و دوستانش را 
همراهم نمود و فرمود 
با اینها باش تا دوباره به من برگردی 
و اینگونه سفری را آغاز کردم 
از او 
عوالمی را یکی یکی پشت سرگذاشتم و پایین آمدم ، ...  زر ،...  رحم 
و دنیا 
دنیا پایین ترین عالمی بود که گذر کردم بعد از آن شروعی و آغازی دوباره  برای بازگشت به او 
بعد از آن برزخ بود و ... قیامت و ... 
و از این بین دنیا غریبترین و مشکلترین دیدم 
دنیا ، محلی برای تمدید قوا ... 
مدتی که در انجا بودم ، غفلتی عجیب سراغم آمد 
فراموش کردم که مسافرم و وقت بسیار تنگ است 
برق دنیا شوق وصالش را گرفت 
و دلبستگی به دنیا کورم کرد 
اما خالق که منتظر و نگرانم بود ، بیدارم کرد 
یاورانی که داشتم ...
برخیز و بیا ...
وقت برای جبران بسیار اندک  بود 
و آنچنان که باید ، مجال توشه گرفتن برای این راه دهشتناک نبود ... 
لذا مسیر بازگشت بسیار 
ند و بسیار سخت ، سخت ، سخت ...

رسیدم ، اما چگونه ؟!

از همان لحظه که فرمود ، کـُـن فَیَکـُـون !  زندگیم آغاز شد 
و تا بینهایت در کنارش ادامه خواهد داشت 

از او شروعکُـ شد 

و در او امتداد خواهد داشت

در این بین ، همیشه تو را به سبب  آن نعمتی که به همه مخلوقاتت ندادی 
به اندازه بزرگیت (حداقل در کلام) تو را سپاس بی حد 
یاعلی ... 
صلوات


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


 

یا ربّ
شهید حسن باقری
اون روزی که وارد این دنیای خاکی شدم ؛
اگر میدونستم که چنین بازگشتی خواهم داشت 
شاید که در همان لحظه از شوق ، 
جان را به جان آفرین ، تسلیم میکردم 
یاربّ! سپاس بی حدم ، از این نعمت بی حدت هرگز میسر نخواهد بود .
یاربّ ! تو خود در چنین روزی ورودم را به عالم هستی مبارک گرداندی .
صلوات


  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


  چه شود ؟ ...

شنبه 89/8/8 7:0 ع
 


یاربّ

سلام ، چطوری خوبی ، چه عجب یادی از ما کردید  ! میدونی  چند وقت پیش یه مجله دستم رسید همین که بازش کردم ، صفحه دوم  ؛ اِ اِ ، عکس خودمو دیدم ، کنجکاو شدم ببینم چی نوشته ! طبق معمول همه اش ازم تعریف کرده بودند ، ما اینیم دیگه ... 
دوست داری بخونی ؟ 
غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری بی شک مغز متفکر سپاه پاسداران در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی بود .(ای ول اینو خوب اومدی !) .
او مردی لاغر اندام بود و چهره ایی صمیمی و دوست داشتنی و در عین حال جدی داشت با ریش هایی کم پشت و چشمانی نافذ . (آخه ، ببین به چه چیزایی گیر میدن ریش کم پشت !!! )
... ( تکراریه قبلا خودمو همه اشو بهتون گفتم  )
در عملیات طریق القدس فرماندهی عملیات را برعهده داشت و در عملیات فتح المبین فرماندهی قرارگاه نصر . 
در همه این عملیات ها یک پای طراحی عملیات نیز بود . ( خب کارم این بود  ... )
پس از عملیات رمضان فرمانده قرارگاه کربلا در جبهه های جنوب شد و پس از عملیات محرم به جانشینی فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد و تا شهادتش که در نهم بهمن ماه 1361 اتفاق افتاد در همین سمت بود . ( خدا بهم درجه داد )
وقتی که به شهادت رسید 27 سال بیشتر نداشت و در حالی تن پاکش غرق در خون شد که برای عملیات شناسایی مواضع دشمن ، پیش از عملیات وافجر مقدماتی ، به همراه چند تن دیگر در سنگری در منطقه فکه به سر می برد . ( لحظه ی وصل غیر قابل توصیفه ) 
او سال 1359 ازدواج کرد و صاحب دختری شد که نرگس نام دارد . ( ... )

صلوات ، برای شادی ارواح طیبه شهدا 



  به قلم : غلامحسین افشردی

  سخن :  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :

99/9
شوفاژ
شهادت هنر مردان خداست ...
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 10
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 9
پاسداری
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است8
شنبه / 9بهمن / 1361
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است7
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 6
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 5
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 4
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 3
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 2
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است
[همه عناوین(152)][عناوین آرشیوشده]