بسم الله
ما هدفمان از عملیات، کشتار و انهدام دشمن نیست
نیروهای عراقی برای آیندهی انقلاب اسلامی عراق مفیدند
هدفش کشتار نبود
مواظب باشید اسرا اذیت نشوند
همیشه شش ماه جلوتر بود
تفکرش ماندگار شد
ادامه گفتگو :
رئیس مؤسسهی شهید حسن باقری:
روز بیستوسوم دی، سه روز بعد از پیام امام، مقام معظم رهبری به گلف دعوت شدند. شورای عالی دفاع هم بودند: آقایان رضایی، رفیقدوست، حاج عبدالله محمودزاده و ابراهیم سنجقی. آن جلسهی گلف، برای جنگ بسیار سرنوشتساز بود. حسن باقری در آن جلسه، گزارشی براساس نقشه به مقام معظم رهبری و فرماندهان ارائه میدهند و میگویند درست است که دشمن قوی است، ولی ما هم میتوانیم مقابله کنیم. ما هم راهکار داریم و راهکار ما این است که از تفکر تجهیزاتمحوری که نظر بنیصدر است، به ایمانمحوری روی بیاوریم؛ چراکه ما مسلمانیم و خداوند در آیهی 149 سورهی بقره به ما وعدهی پیروزی داده است. در آنجا به ما قول داده است که یک نفر با ایمان مساوی با ده دشمن است. در آنجاست که حسن باقری تغییر استراتژی جنگ را مطرح میکند که ما با رویکردی ایمانی و فرهنگ عاشورایی و حضور مردمی در جنگ، میتوانیم جنگ را ادامه بدهیم. جلسه صبح تا ظهر طول کشید. شهید باقری تمام تلاشش این بود که سخن امام تحقق پیدا کند و جسارت بیان این حرفها را داشت. کسی میتواند به نقاط ضعف دشمن حمله کند که دشمن را خوب بشناسد. بعد از آن شروع کرد به طراحی و برنامهریزی برای چند عملیات محدود.
مقام معظم رهبری در آن جلسه، که 23 دیماه برگزار شد، فرمودند بروید برنامهریزی کنید برای یک طرح کوتاهمدت و یک طرح بلندمدت. چون ایشان حضور و نقش مؤثری داشتند، این حرف به همهجا رسید. فرمودند در طرح کوتاهمدت، خودتان را پیدا کنید، ساختار و سازمان درست کنید و شروع کنید به کار کردن و در طرح طولانیمدت هم برای آزادی مناطق اشغالی برنامهریزی کنید. همین برنامه را حسن باقری شروع کرد.
بعد از شکست هویزه، اولین حرکت موفق در 26 اسفند 1359 در سوسنگرد به نام عملیات امام مهدی با رمز «یا مهدی ادرکنی» انجام شد و مسئول آن عملیات، آقای اسحاق عزیزی، به شهادت رسید. نیروها در عملیات خیلی خوب و موفق ظاهر شدند و شصت هفتاد نفر را اسیر کردند. همان حرفهایی که در گلف زده شد، آنجا به اجرا درآمد و باعث موفقیت ما شد. چون برای خدا بود و خالصانه مطرح شده بود، خدا هم نصرتش را داد. با اینکه کار مال خودش بود، به دنبال این بود که دیگران هم در این تدبیر بیایند تا یاد بگیرند. به دنبال این بود که فکرش را گسترش دهد و همه بتوانند کار کنند. میگفت طرح بنویس بیاور، ممکن بود کل طرح تغییر کند، ولی امضای همان شخص زیرش بود. میخواست دیگران یاد بگیرند کار کنند. شدیداً بر کادرسازی تأکید داشت و در این چند عملیات محدود، یکی از دستاوردهای بسیار مهمش کادرسازی بود. همهی کسانی که بعداً فرمانده لشکر و قرارگاه شدند و بسیاری از شهدایی که امروز میبینید، مثل مصطفی ردانیپور، احمد فروغی، خرازی و... همه دستپروردهی حسن باقری بودند. کادرسازی خیلی مهم است. جبههها براساس همین تفکر ساخته شدند، نگفتند غربیها بیایند آموزش بدهند. ما وابسته به غرب و شرق نبودیم، صحنهی جنگ آدمها را ساخت.
حسن باقری مسئلهای در نظریهاش مطرح کرده که بسیار مهم است و در هیچ ارتشی مطرح نیست. او میگوید: ما هدفمان از عملیات، کشتار و انهدام دشمن نیست. باید تلاش کنیم از دو طرف کشته نشوند؛ چراکه نیروهای عراقی برای آیندهی انقلاب اسلامی عراق مفیدند. این روزها که حوادث منطقه و عراق را میبینیم، تازه متوجه نگاه آیندهنگر باقری میشویم.
شهید باقری تلاش میکرد نیروهای پناهنده یا اسیر دشمن را در جبههی خودمان فعال کند. ما فقط در زرهی دویست نفر عراقی داشتیم که یا پناهنده بودند یا اسیر. در تعمیرگاه و پشتیبانی به ما کمک میکردند و حتی در عملیات حضور داشتند. شما اگر مکالمات شهید باقری را گوش کنید، میبینید مرتب در بیسیم ومیگوید مواظب باشید اسرا اذیت نشوند. چرا این حرف را میزند؟ برای اینکه هدف او در جنگ، انسانسازی و انجام تکلیف بود. هدفش کشتار نبود. قبل از عملیات به ما یک لیست از تجهیزات دشمن میداد و میگفت مواظب باشید در این منطقه، این تجهیزات و امکانات منهدم نشود.
به هر ترتیب، آن جلسهی گلف نتیجهی مطلوبی داشت، و راه برای حل بحران باز شد. کسی حتی فکرش هم نمیکرد که بتوانیم بر این بحران چیره شویم. عراقیها میگفتند در جبههی ایران، پدیدهای به وجود آمده که برای ما ناشناخته است. همهی عملیاتهای ما را دادند دانشگاه البکر بغداد بررسی کند. یادم هست حسن باقری از آنها میپرسید فکر میکنید عملیات ما را چه کسی طراحی میکند؟ میگفتند شما از کره، سوریه، پاکستان، هندوستان و... مشاوره میگیرید. بعداً خودشان اعتراف کردند که عملیاتهای ایران با هیچ نظامی همخوانی ندارد. چون نظامی بودند، میفهمیدند که این نوع حمله بههیچعنوان با قوارهی نظامی تطبیق ندارد و حاصل یک تفکر جدید است. تفکر حسن باقری در جبههها جواب داد. واقعاً فکر طراحی داشت. طراحی نیازمند شناخت دقیق دشمن، زمین، نیروی خودی، توازن قوا و... است. توازن قوا خیلی مهم است و شهید باقری در این کار تبحر داشت.
دو طرح عملیاتی برای آزادسازی خرمشهر وجود داشت: یکی از سوی ارتش ارائه شده بود و دیگری از سپاه. طرح سپاه در واقع طرح حسن باقری بود و از قضا همین طرح تصویب شد و براساس آن ایران کرد. از طرفی شهید حسن باقری در یادداشتهای شخصیاش میگوید مرحلهی اول آزادسازی خرمشهر یعنی محاصرهی شهر، یک تصمیم عینی نبود و تصمیمی ذهنی بود. او این حرکت را اشتباه میدانست که در مرحلهی اول، محاصره انجام شود. لطفاً در این مورد کمی توضیح دهید.
حصر آبادان طرح عملیات حمزه بود که آن را حسن باقری نوشته بود. با رحیمصفوی روی آن کار کردند و در شورای عالی دفاع ارائه دادند. در شورای عالی دفاع، مقام معظم رهبری فرمودند ارتش را هم توجیه کنید. لشکر 77 توجیه شد. چیزی که حسن باقری در طرح خودش پیشبینی کرده بود، این بود که لشکر 3 عراق متکی به دو پل است و ما اگر این پلها را منهدم کنیم، لشکر 3 در محاصره قرار میگیرد و این برگ برندهی ما بود، ولی عراق تصور نمیکرد ما توان رسیدن به پلها را داشته باشیم.
باقری برای رسیدن به عقبههای دشمن، باید هشت ردهی دفاعی را میشکست. 24 ساعت قبل از عملیات، یکی از نیروهای اطلاعات ما با نقشه و کالک اسیر شد و همه فکر کردند حسن باقری عملیات را عقب میاندازد، ولی هیچ تغییری در طرح خودش نداد. از نهر شادگان که ده متر طول و یک متر عمق داشت، تعدادی نیرو را با مسئولیت شهید مصطفی ردانیپور از داخل کانال، به عقبهی دشمن در قرارگاه تیپ 6 زرهی، که فرماندهی کل این جبهه را بهعهده داشت، فرستاد. فرمانده تیپ 6 زرهی مرخصی بود. اگر عملیات عقب میافتاد، فرمانده از مرخصی برمیگشت و آنها باید از کانال شادگان میآمدند و 6 کیلومتر در آب پیادهروی میکردند تا به قرارگاه برسند. بچهها میگویند ساعت دو و نیم ما رسیدیم. با گرفتن پل و قرارگاه دشمن، همهی ردههای دفاعی سقوط کرد، تعداد زیادی از نیروهای دشمن اسیر شدند و تمام تجهیزاتشان به غنیمت گرفته شد. بنابراین هم طرح و هم اجرا دقیق بود.
در عملیات بیتالمقدس، دو تفکر وجود داشت. یکی اینکه از جادهی اهواز، منطقهی نصر را متکی به جاده بیایند و طرح دیگر، عبور از کارون بود. طرح ارتش عبور از جاده بود و طرح سپاه عبور از کارون. حسن میگفت ما نمیتوانیم دو هدف را همزمان به یک تیپ بدهیم، چون انعطافپذیری و توان لازم را ندارند. همین که به جادهی اهواز-خرمشهر رسیدند، خودش کار مهمی بود. خیلیها معتقد بودند عبور از کارون، یک مرحله از عملیات است. نمیتوان گفت شهید باقری نظرش این بوده که نیروهای ما از کارون عبور کنند و به جادهی اهواز-خرمشهر بروند. رفتن ما به جادهی اهواز-خرمشهر دشمن را به واکنش وادار کرد و این عکسالعمل تا آخر عملیات ادامه داشت. تا آمدند خودشان را در جادهی اهواز-خرمشهر جمعوجور کنند، نیروهای ما به شلمچه رفتند و مرز و ابتکار عمل از دست ما درنیامد. تا آمدند برای آنجا فکر کنند، نیروهای ما خرمشهر را محاصره کردند. در بیتالمقدس بیست هزار اسیر گرفتیم و ده هزار تانک دشمن در خرمشهر بود. نصرت خداوند در درجهی اول قرار داشت، ولی طراحی دقیق هم دخیل بود.
من فکر میکنم حسن باقری در اتاق گلف در 23 دیماه سال 59، خرمشهر را دید و برای آزادی آن برنامهریزی کرد. وقتی به طرحهایش نگاه میکنیم، میبینیم همیشه شش ماه جلوتر بود. طرح عملیات حمزه برای شکستن حصر آبادان، از اسفندماه سال 59 شروع شده و طرح عملیات فتحالمبین 21 مهر سال 60 نوشته شده است؛ یعنی شش ماه قبل از عملیات. بیتالمقدس هم همینطور بود.
رهبر انقلاب جملهای دارند که میفرمایند: فتحالفتوح امام، ساختن جوانان مؤمن، مخلص، سالم و صادق بوده است، مانند شهید حسن باقری. به نظر شما، چرا حضرت آقا از بین همهی دستاوردهای انقلاب اسلامی، از این دستاورد بهعنوان فتحالفتوح نام میبرند؟
انسان و فکر اوست که کار میکند، نه ابزار. فکر حسن باقری مبتنی بر روش تربیتی امام بود. امام به این نسل میدان داد و آنها رشد کردند، بالا آمدند و توانستند جنگ را اداره کنند. امروز نه سپاه و نه ارتش، منکر این نیست که حسن باقری طراح عملیاتها بوده است. هرکسی هم منکر باشد، اسنادش موجود است. کسی نمیتواند منکر دستخط حسن باقری شود. ما دستخطها را حفظ کردهایم. در 22 آبان سال 60 او میگوید طرح عملیات بستان را نوشتم. آنجا میگوید ما طرح عملیات آزادسازی خرمشهر را آماده کردهایم. اینکه یک جوان بتواند طراحی و برنامهریزی کند، آن طرحها را به اجرا درآورد و با فکر و روحیهی شهادتطلبی و فرهنگ عاشورایی، به موفقیت برسد، فتحالفتوح است. به نظر من، امروز این فتحالفتوح از مرزهای جغرافیایی ایران خارج شده است. فتحالفتوح امام سید حسن نصرالله و حزبالله لبنان است. این حاصل فکر امام و مقام معظم رهبری است؛ چرا که این انسانسازی بعد از امام هم ادامه دارد. این تفکر، تفکر انقلابی است. فرهنگ عاشورایی موجب تقویت روحیهی ازخودگذشتگی در انسانها میشود و این فتح بسیار بزرگی است.
با توجه به اینکه حضرتعالی بعداً بهعنوان یکی از سرداران ارشد سپاه در جریان امور مختلف قرار گرفتید، نظرتان در مورد عملکرد شهید باقری، نحوهی مدیریت و کارهای ایجابی او و تأثیری که ایشان بعد از شهادت نیز بر ادامهی جنگ داشتند، چیست؟
به نظر من، شهادت شهید باقری، ابتدای رشد او بود و در آینده خواهیم دید که این رشد به کجا خواهد رسید. ما اگر از این تفکر نتوانیم برای نسل آینده بهرهبرداری کنیم، هرگز نخواهیم توانست به سرمنزل مقصود برسیم. حسن باقری از 23سالگی وارد جنگ شد و در 26سالگی هم به شهادت رسید. او فقط 28 ماه در جنگ بود، ولی تفکرش ماندگار شد؛ تفکری که در آینده به بهرهبرداری میرسد. حسن باقری برای نسل آینده الگوست. امروز میبینیم با انتشار همین آثاری که از شهید باقری مانده، چقدر مدیریت او در دانشگاه تأثیرگذار بوده است. شهید باقری برای کار اجرایی خودش، برنامه داشت؛ برنامهای که مرتب در حال نوسازی بود و توقف نداشت. مصداق همان کلام حضرت امیر علیهالسلام که میگوید امروز ناامید به فردا باشید. تیزهوشی، توجه و استقامت در مسیر، از خصوصیات بارز او بود. خط عوض نمیکرد و دست در جایی قرار گرفته بود که باید قرار میگرفت. یک ویژگی بسیار مهم او این بود که نسبت به مسائل، واکنشی عمل نمیکرد. او خودش ابتکار عمل را به دست میگرفت و کنش او، دشمن را به واکنش وادار میکرد.
به قلم : غلامحسین افشردی
99/9
شوفاژ
شهادت هنر مردان خداست ...
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 10
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 9
پاسداری
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است8
شنبه / 9بهمن / 1361
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است7
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 6
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 5
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 4
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 3
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 2
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است
[همه عناوین(152)][عناوین آرشیوشده]