یاربّ
سیاهی و تاریکی
هیچ نبود
کـُـن فَیَکـُـون !
از روح خود دمید و من شدم !
اما گویا تقدیر بود که جدا شوم از خالق !
مرا برای سفری بس طولانی و شگفت آور و بسیار خطرناک محیا نمود
گفتم : بی تو هلاک میشوم !
فرمود : به یادم باش
...
و سخن در این باب بسیار گذشت تا بدین جا که ...
گفتم : بی تو هلاک میشوم !
فرمود : یاورانی از برای یاری ، همراهت خواهم نمود
کتابش را و دوستانش را
همراهم نمود و فرمود
با اینها باش تا دوباره به من برگردی
و اینگونه سفری را آغاز کردم
از او
عوالمی را یکی یکی پشت سرگذاشتم و پایین آمدم ، ... زر ،... رحم
و دنیا
دنیا پایین ترین عالمی بود که گذر کردم بعد از آن شروعی و آغازی دوباره برای بازگشت به او
بعد از آن برزخ بود و ... قیامت و ...
و از این بین دنیا غریبترین و مشکلترین دیدم
دنیا ، محلی برای تمدید قوا ...
مدتی که در انجا بودم ، غفلتی عجیب سراغم آمد
فراموش کردم که مسافرم و وقت بسیار تنگ است
برق دنیا شوق وصالش را گرفت
و دلبستگی به دنیا کورم کرد
اما خالق که منتظر و نگرانم بود ، بیدارم کرد
یاورانی که داشتم ...
برخیز و بیا ...
وقت برای جبران بسیار اندک بود
و آنچنان که باید ، مجال توشه گرفتن برای این راه دهشتناک نبود ...
لذا مسیر بازگشت بسیار ند و بسیار سخت ، سخت ، سخت ...
رسیدم ، اما چگونه ؟!
از همان لحظه که فرمود ، کـُـن فَیَکـُـون ! زندگیم آغاز شد
و تا بینهایت در کنارش ادامه خواهد داشت
از او شروعکُـ شد
و در او امتداد خواهد داشت
در این بین ، همیشه تو را به سبب آن نعمتی که به همه مخلوقاتت ندادی
به اندازه بزرگیت (حداقل در کلام) تو را سپاس بی حد
یاعلی ...
صلوات
به قلم : غلامحسین افشردی
99/9
شوفاژ
شهادت هنر مردان خداست ...
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 10
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 9
پاسداری
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است8
شنبه / 9بهمن / 1361
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است7
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 6
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 5
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 4
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 3
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 2
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است
[همه عناوین(152)][عناوین آرشیوشده]