بسم الله
«شنبه 9/بهمن /1361
این یادداشت توسط غلامعلی رشید در صفحه مربوط به - این روز نوشته شده استصبح ساعت 10 به شناسایی می رود (صاحب دفتر را میگویم، حسن باقری عزیز را به همراه برادر مجید بقایی و برادر [مجتبی] مؤمنیان و توکل ] قلاوند و [محمد تقی رضوانی و مرتضی صفار [صفاری و محمد باقری(برادرش) به منطقه فکه می رود. سمت راست جاده آسفالته و در یک سنگر دیده بانی، چهار پنج کیلومتری دشمن شروع می کنند به شناسایی ارتفاعات حمرین و فوقی و ..
ساعت 12 ظهر است... صدای قاری قرآن به گوش می رسد... و گرم شناسایی هستند. حسن باقری، محمد باقری را صدا می زند و میگوید برو بیرون از آن سرباز بپرس مختصات اینجا چند است... و محمد باقری بیرون می رود و خدا انتخاب می کند... که کرده است. منتها در این لحظه، گل رسیده بود... و آماده چیدن بود... و صفیر یک گلوله توپ نزدیک شد... و نزدیک تر... و درست در سنگر هدایت شد و منفجر شد...
سه تن بلافاصله شهید شدند ([مجتبی] مؤمنیان، توکل ] قلاوند، محمدتقی رضوانی) و برادر مرتضی صفاریان زخمی شد و اجر شهید را خداوند نصیبش کرد. و مجید بقایی بعد از شهادتین، او نیز شهید شد و یک فرمانده دو پایش قطع شد. او مجید بقایی بود.
و اما حسن باقری، صاحب دفتر، موج شدید انفجار او را بیهوش کرد... و ناله میکرد... یاحسین... یامهدی یا الله..... دو و نیم ساعت بعد رفت پیش خدا و رستگار شد و راحت... و دفتر زندگی اش در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز 9 بهمن 1361 و 14 ربیع الثانی 1403 از این دنیای پر از بلا و فتنه و رنگ و ریا بسته شد. خوش به حالش...»
به قلم : غلامحسین افشردی
99/9
شوفاژ
شهادت هنر مردان خداست ...
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 10
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 9
پاسداری
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است8
شنبه / 9بهمن / 1361
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است7
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 6
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 5
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 4
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 3
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است 2
انتشار بدون ذکر منبع بلامانع است
[همه عناوین(152)][عناوین آرشیوشده]